عاشقی

عاشقی

 یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

 

عشق آن شب مست مستش کرده بود

 

فارغ از جام الستش کرده بود

 

سجده ای زد بر لب درگاه او

 

پر زلیلا شد دل پر آه او

 

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

 

بر صلیب عشق دارم کرده ای

 

جام لیلا را به دستم داده ای

 

وندر این بازی شکستم داده ای

 

نشتر عشقش به جانم می زنی

 

دردم از لیلاست آنم می زنی

 

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

 

من که مجنونم تو مجنونم مکن

 

مرد این بازیچه دیگر نیستم

 

این تو و لیلای تو ... من نیستم

 

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

 

در رگ پیدا و پنهانت منم

 

سال ها با جور لیلا ساختی

 

من کنارت بودم و نشناختی

 

عشق لیلا در دلت انداختم

 

صد قمار عشق یک جا باختم

 

کردمت آوارهء صحرا نشد

 

گفتم عاقل می شوی اما نشد

 

سوختم در حسرت یک یا ربت

 

غیر لیلا برنیامد از لبت

 

روز و شب او را صدا کردی ولی

 

دیدم امشب با منی گفتم بلی

 

مطمئن بودم به من سرمیزنی

 

در حریم خانه ام در میزنی

 

حال این لیلا که خوارت کرده بود

 

درس عشقش بیقرارت کرده بود

 

 

 

مرد راهش باش تا شاهت کنم

 

صد چو لیلا کشته در راهت کنم.

+نوشته شده در جمعه 28 بهمن 1390برچسب:,ساعت20:45توسط ali | |

 

خالي تر از سكوتم ، از نا سروده سرشار

 

حالا چه مانده از من ؟... يك مشت شعر بيمار

 

انبوهي از ترانه ، با ياد صبح روشن

 

اما... اميد باطل... شب دائمي ست انگار

 

با تار و پود اين شب بايد غزل ببافم

 

وقتي كه شكل خورشيد ، نقشي ست روي ديوار

 

ديگر مجال گريه از درد عاشقي نيست

 

بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

 

بوي لجن گرفته انبوه خاطراتم

 

ديروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تكرار

 

وقتي به جرم پرواز بايد قفس نشين شد

 

پرواز را پرنده ! ديگر به ذهن مسپار

 

شايد از ابتدا هم تقدير من سفر بود

 

كوچي بدون مقصد از سرزمين پندار

 

از پوچ پوچ رويا ، تا پيچ پيچ كابوس

 

از شوق زنده بودن... تا خنده اي سرِ دار


+نوشته شده در جمعه 28 بهمن 1390برچسب:,ساعت14:0توسط ali | |

 معروف ترین عکس عاشقانه

+نوشته شده در پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,ساعت19:1توسط ali | |

 گاهی تمام آنچه می خواهم، 



دفتری است برای از تو نوشتن، 


قلبی که اندوهم را بفهمد 


و دستی که گونه های ترم را نوازش دهد 


اینجا و تمام آنچه با من است 


بوی خوش تو می دهد 


لحظه ها رنگ تو را پوشیده اند 


و من، از عطر سرشار حضورت، مستم 


با دست های یخ زده ام بخارهای اندوه را 


و حضورت را به رخ لحظه های تنهایی می کشم.
من هنوز منتظرم...

+نوشته شده در چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,ساعت22:22توسط ali | |

 خاطرات عشق گر از یاد رفت

بازوان عشق گر بر باد رفت



گر که عاشق نیست در دوران ما

کز محبت وز برما , درپی بیداد رفت



وز از آن روزی که دیگر , همدمی درکار نیست

این دلم با کاروانِ یارم و همزاد رفت



دیگر از لطف و صفا , مهر و وفا

نیست حرفی آن همه با داد رفت

+نوشته شده در چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,ساعت20:44توسط ali | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:28توسط ali | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:23توسط ali | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:22توسط ali | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:19توسط ali | |

 عكس هاي عاشقانه جديد بدون آرم

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:17توسط ali | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:16توسط ali | |

 من پذيرفتم شكست خويش را

پندهاي عقل دور انديش را

من پذيرفتم كه عشق افسانه است

اين دل درد آشنا ديوانه است

مي روم شايد فراموشت كنم

با فراموشي هم آغوشت كنم

مي روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب ديدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما مي روي

آرزو دارم ولي عاشق شوي

آرزو دارم بفهمي درد را

تلخي برخوردهاي سرد را

+نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:10توسط ali | |